فندق چند روزی هستش که وارد هیجده ماهگی شده. وقتی مقالات مربوط به کودک و نوزاد رو میخونی یا وقتی تجربیات مشترک بقیه مامان و باباها رو میبینی و میشنوی و میخونی مخصوصا اون قسمتهایی که تجربیات خوشایندی ندارن و مثلا میگن بچه توی این سن فلان حرکت رو انجام میداد یا اخلاقش یهو عوض شد، نق نقو شد و . خیلییییی امیدوارانه به خودت میگی:"شاید برای ما اتفاق نیفتد!" اما خیلی وقتها به همون زمان که میرسی مو به مو اتفاق میفته و هر چقدر هم بخوای به خودت بگی نه این اون نیست نمیشه!
بله! همکلاسی هام وسط درس خوندن واسه امتحان برد هستند اما صدای من رو از وسط بحران هیجده ماهگی میشنوین!
پ.ن:توی بعضی از مقاطع سنی بچه ها یک سری خصوصیات خاص،تغییر عادات و خلق و خو از خودشون بروز میدن. یک جورایی نظم قبلی بهم میخوره و خانواده خصوصا مادر و خود بچه باید با هم تعامل کنن تا این مرحله تموم بشه. خب بچه که مسلما نمیدونه تعامل چی هستش!!! پس بار اونم روی دوش ماست. یکی از این مقاطع هیجده ماهگی هستش که با زمانبندی دقیقی در استانه امتحان برد من قرار گرفته!
درباره این سایت